زمان تقریبی مطالعه: 19 دقیقه
 

حجة الاسلام (عنوان)





حجّت‌الاسلام، لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیراست.


۱ - معنای عربی



واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، به کار رفته است. مفهوم این واژه را در قرآن نیز همین دانسته‌اند.

۲ - مراد از آن در احادیث



در احادیث شیعه مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و امامان علیهم‌السلام معرفی شده‌اند. ‌گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر
[۱۱] مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، اصفهان ۱۳۶۸ش.
برای تکریم عالمان، قضات و صاحب‌منصبان دینی، به عنوان لقب خاص یا عام، به کار می‌رود.
[۱۲] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۵۲۲، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
[۱۳] ابن‌حجر عسقلانی، کتاب نزهةالالباب فی الالقاب، ج۱، ص۹۶، چاپ محمد زینهم محمد عزب، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
[۱۴] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۷، ص۲۰۶.
[۱۵] مصطفی عبدالکریم خطیب، معجم المصطلحات و الألقاب التاریخیة، ج۱، ص۱۳۹، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.


۳ - در میان اهل سنت



در میان اهل سنّت ، حجت‌الاسلام لقب ویژه محمد بن محمد غزالی (متوفی ۵۰۵) است
[۱۶] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۲، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
[۱۷] ابن‌حجر عسقلانی، کتاب نزهةالالباب فی الالقاب، ج۱، ص۹۶، چاپ محمد زینهم محمد عزب، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
البته شرح‌حال‌نگاران اهل‌سنّت، در پاره‌ای موارد این تعبیر را برای عالمان دیگری از جمله مسلم‌ بن حجاج نیشابوری ( محدّث ، متوفی ۲۶۱)، ابن‌خشاب عبداللّه‌ بن احمد (متوفی ۵۶۷)، اسماعیل‌ بن موهوب ( ادیب ، متوفی ۵۷۵)، صدرالدین محمد بن عمر (فقیه شافعی ، متوفی ۶۱۷) و شمس‌الدین احمد بن خلیل خویی ( حکیم و طبیب ، متوفی ۶۳۷)
[۱۸] ابن‌ابی‌اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج۱، ص۴۶۴، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵).
[۱۹] ابن‌ابی‌اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج۱، ص۷۴۰، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵).
[۲۰] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۵۸۸، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
[۲۲] ابن‌رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابلة، ج۱، ص۳۱۹، در ابن‌ابی‌یعلی، طبقات الحنابلة، ج۳، بیروت ۱۳۷۲/۱۹۵۲.
به کار برده‌اند. همچنین لقب عام حجت‌الاسلام در برخی اسناد نمونه اداری و قضایی و حکومتی ــکه منهاجی أسیوطی، عالم شافعی مصری (متوفی ۸۸۰)، در کتابش
[۲۳] محمد بن احمد منهاجی أسیوطی، جواهر العقود و معین‌القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، ج۱، ص۳۸۹، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
[۲۴] محمد بن احمد منهاجی أسیوطی، جواهر العقود و معین‌القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، ج۲، ص۴۷۵، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
از دوران خود گزارش داده است ــ دیده می‌شود.

۴ - در سده های پیشین



در سده‌های پیشین به‌ندرت تعبیر حجت‌الاسلام برای برخی عالمان شیعه، از جمله در نوشته شیخ بهائی
[۲۵] محمد بن حسین شیخ‌بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۳۶، چاپ ماجد باوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳ و ۴ (رجب ـ ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
در حق شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱)، در نامه یوسف‌ بن حاتم شامی (عالم امامی ، متوفی ۶۷۶) به استادش سید رضی‌الدین ابن‌طاووس (متوفی ۶۶۴)، عمادالدین حسن‌ بن علی طبری (عالم قرن هفتم) درباره ابن‌حمزه محمد بن علی طوسی ( فقیه قرن ششم)، و حسن‌ بن ابی‌طالب مشهور به فاضل آبی (متوفی ۶۹۵) درباره محقق حلّی در تجلیل و احترام آنان، به کار رفته است.
[۲۷] حسن‌ بن ابی‌طالب آبی، کشف‌الرّموز فی شرح المختصر النافع، ج۱، ص۳۸، چاپ علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۰.
[۲۸] خوانساری، ج۶، ص۲۶۳.
با این همه، کاربرد لقب حجت‌الاسلام برای عالمان شیعه، چه به عنوان لقب عام و چه به عنوان لقب خاص، تا سده‌های اخیر چندان رایج نبوده است.

۵ - رواج در دوره قاجار



به نظر می‌رسد رواج کاربرد لقب حجت‌الاسلام برای علمای شیعه از دوره فتحعلی شاه قاجار آغاز شده است. سید محمدباقر شفتی (متوفی ۱۲۶۰) از نخستین فقهایی است که به این لقب خوانده و مشهور شده است.
[۲۹] عباس قمی، کتاب‌الکنی و الالقاب، ج۲، ص۱۵۵ـ ۱۵۶، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم.
[۳۰] عباس اقبال آشتیانی، مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، ج۱، ص۴۳۰، بخش ۴، گردآوری و تدوین از محمد دبیرسیاقی: «حجةالاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی (۱۱۸۰ تا ۱۲۶۰)»، تهران ۱۳۸۲ش.
[۳۱] مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، ج۱، ص۵۵، اصفهان ۱۳۶۸ش.
حتی در عصر صفویه که اعطای برخی القاب و عناوین حکومتی به علمای شیعه،
[۳۲] محمد بن حسین شیخ‌بهائی، الوجیزة فی الدرایة، چاپ ماجد باوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳ و ۴ (رجب ـ ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
نظیر القاب علمای اهل‌سنّت در حکومت عثمانی ، رواج یافت،
[۳۳] رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، ج۱، ص۷۸ـ۱۱۳، قم ۱۳۷۰ش.
[۳۴] علی‌نقی ذبیح‌زاده، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، ج۲، ص۱۶۸ـ۱۷۳، قم ۱۳۸۴ش.
کاربرد لقب حجت‌الاسلام متداول نبود. از موارد نادری که از این دوران گزارش شده، استفاده از این عنوان در حکم شاه طهماسب اول در خطاب به علی‌ بن عبدالعالی کرکی ، فقیه مشهور امامی، در ۹۳۹ است.
[۳۵] حسین‌ بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۲، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.

علاوه بر حجت‌الاسلام شفتی، شماری از عالمان طراز اول عصر قاجار از جمله ملامحمد ممقانی تبریزی (متوفی ۱۲۶۹) و فرزندانش، حسین و اسماعیل و محمدتقی مشهور به نیر
[۳۶] تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
اسداللّه بروجردی (متوفی ۱۲۷۱) و ملامحمد نراقی (متوفی ۱۲۹۷)به حجت‌الاسلام مشهور شدند.
[۳۷] محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، مباحث فرهنگی عصر ناصری: برگرفته از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۲۶، به‌کوشش ایرج افشار، تهران ۱۳۸۰ش.
[۳۸] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۸، ص۲۴۰.
[۳۹] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۹، قسم ۴، ص۱۲۴۱.
[۴۰] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۲، ص۱۷۵.
[۴۱] مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۳، ص۲۸۹ـ ۲۹۰، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۱ ش.
[۴۲] مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۲۱، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۱ ش.
[۴۳] مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، ج۱، ص۵۶ـ ۵۷، اصفهان ۱۳۶۸ش.
در فرمان محمدشاه قاجار به ملامهدی نراقی ملقب به آقابزرگ (متوفی ۱۲۶۸)، لقب حجت‌الاسلام ذکر شده است.
[۴۴] حسن نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۵ش.
همچنین ناصرالدین شاه به ابراهیم‌ بن محمدتقی نقوی لکهنوی (متوفی ۱۳۰۷) این لقب را اعطا کرد.
[۴۵] امین، ج۲، ص۲۰۵.

میرزا محمدحسن شیرازی (متوفی ۱۳۱۲) و آخوند خراسانی (متوفی ۱۳۲۹) از نخستین مراجع تقلی د بودند که با این لقب خوانده شدند.
[۴۶] حسن صدر، تکلمة امل الآمل، ج۱، ص۱۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۶.
[۴۷] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۴۲۲، تهران ۱۳۶۳ش.
در اواخر دوره قاجار، با شروع مبارزات آزادی‌خواهانه در ایران، که به انقلاب مشروطیت انجامید، کاربرد واژه حجت‌الاسلام و جمع عربی آن؛ حجج‌اسلام، به عنوان لقب عام علما در خطابه‌ها و نامه‌ها به‌تدریج رواج یافت. در آثار مکتوب این دوره، این واژگان ترکیبی بسیار دیده می‌شود، به‌ویژه در نامه‌هایی که میان علمای نجف و روحانیان هوادار مشروطه در ایران ، یا میان دربار قاجار و مخالفان مشروطه رد و بدل شده است.
[۴۸] احمد کسروی، ج۱، ص۲۱۲ـ۲۱۳، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
[۴۹] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۲۹۷ـ ۲۹۸، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۰] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۶۱، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۱] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۶۳، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۲] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۷۲، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۳] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۴۱۶ـ۴۱۷، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۴] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۴۲۲، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۵] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۵۲۴، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۶] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۵۲۸، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۷] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۶۱۴، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۸] احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۶۱۷، تهران ۱۳۶۳ش.
[۵۹] حسن نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۵۵ش.
[۶۰] مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۱۵، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
[۶۱] مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۲۰، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
[۶۲] مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۰، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
[۶۳] مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۳، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
[۶۴] مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۹، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.

در روزنامه‌های آن عصر نیز این لقب برای عالمان بزرگ به کار می‌رفته
[۶۵] شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲.
[۶۶] شرافت، ش ۶۴، محرم ۱۳۲۰.
و‌گاه برای تکریم بیشتر، تعبیر «حجت‌الاسلام و المسلمین» ذکر می‌شده است.
[۶۷] شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲.
[۶۸] مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۱ـ۲۳۴، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.


۶ - در ادوار بعد



در ادوار بعد، لقب عام حجت‌الاسلام به‌تدریج شمول بیشتری یافت و علاوه بر روحانیانِ طراز اول شیعه در ایران و عراق ، به رده‌های دیگر عالمان دینی نیز اطلاق گردید و در کنار آن کاربرد القاب دیگری هم رایج شد، مانند حجت، ثقةالاسلام، حجت‌الاسلام والمسلمین، آیت‌اللّه و آیت‌اللّه‌العظمی. با آن‌که هیچ‌گونه ضوابط دقیق و رسمی برای کاربرد این القاب در مورد روحانیان شیعه وجود ندارد، موقعیت اجتماعی و نیز شهرت و رتبه علمیِ آنان، در انتخاب لقب از سوی شاگردان یا هواداران آن‌ها مؤثر بوده است.

۷ - کاربرد آن در دوره کنونی



بر پایه رسم متداول، امروزه حجت‌الاسلام به روحانیانی گفته می‌شود که بخشی از دروس عالی فقه و اصول را به پایان رسانده‌اند و، برخلاف دوره مشروطه، در مورد روحانیان عالی‌مقام به کار نمی‌رود.
[۶۹] محمد غروی، الحوزةالعلمیة فی‌النجف‌الاشرف، ج۱، ص۲۳۹ـ۲۴۰، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
[۷۰] جلال متینی، «بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما و در مذهب شیعه»، ج۱، ص۵۹۷، ایران‌نامه، سال ۱، ش ۴ (تابستان ۱۳۶۲).
به نظر برخی منابع، کاربرد لقب عام حجت‌الاسلام در مورد روحانیان شیعه در دو سده گذشته، در این دیدگاه کلامیِ شیعیان ریشه دارد که مجتهدان در عصر غیبتِ امام معصوم، حجت او بر بندگان‌اند، همچنان که امام حجت خداوند است (برگرفته از توقیع منقول از امام عصر عجل‌اللّه ‌تعالی ‌فرجه ‌الشریف: «فانهم حجتی علیکم و انا حجت‌اللّه»)
[۷۱] محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۳، تهران ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش.
[۷۲] مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۲۱، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش
. بر این اساس، شماری از عالمان بزرگ شیعه، مانند شیخ مرتضی انصاری و می‌رمحمدهاشم چهارسوقی اصفهانی، خود را شایسته این لقب ندانسته و برخی علما در برابر رواج آن موضع منفی گرفته‌اند.
[۷۴] محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۳، تهران ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش.
[۷۵] مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، ج۱، ص۶۰، اصفهان ۱۳۶۸ش.
[۷۶] مرتضی مطهری، ده گفتار، ج۱، ص۳۰۰، تهران ۱۳۶۹ش.
[۷۷] ناصر باقری بیدهندی، «جلوه‌هایی از زندگی حضرت آیةاللّه العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی قدس‌سره»، ج۱، ص۱۱۳، پیام حوزه، سال ۵، ش ۱ (بهار ۱۳۷۷).


۸ - فهرست منابع



(۱) قرآن.
(۲) حسن‌ بن ابی‌طالب آبی، کشف‌الرّموز فی شرح المختصر النافع، چاپ علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۰.
(۳) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۴) ابن‌ابی‌اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵).
(۵) ابن‌حجر عسقلانی، کتاب نزهةالالباب فی الالقاب، چاپ محمد زینهم محمد عزب، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۶) ابن‌رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابلة، ج۱، در ابن‌ابی‌یعلی، طبقات الحنابلة، ج۳، بیروت ۱۳۷۲/۱۹۵۲.
(۷) ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۸) ابن‌منظور، لسان العرب.
(۹) محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، مباحث فرهنگی عصر ناصری: برگرفته از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به‌کوشش ایرج افشار، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۰) عباس اقبال آشتیانی، مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، بخش ۴، گردآوری و تدوین از محمد دبیرسیاقی: «حجةالاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی (۱۱۸۰ تا ۱۲۶۰)»، تهران ۱۳۸۲ش.
(۱۱) امین.
(۱۲) ناصر باقری بیدهندی، «جلوه‌هایی از زندگی حضرت آیةاللّه العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی قدس‌سره»، پیام حوزه، سال ۵، ش ۱ (بهار ۱۳۷۷).
(۱۳) مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۱ ش.
(۱۴) رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، قم ۱۳۷۰ش.
(۱۵) اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۱۶) مصطفی عبدالکریم خطیب، معجم المصطلحات و الألقاب التاریخیة، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۷) خوانساری.
(۱۸) علی‌نقی ذبیح‌زاده، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، قم ۱۳۸۴ش.
(۱۹) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
(۲۰) محمد بن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۶ـ ۱۳۷۷/ ۱۹۵۶ـ ۱۹۵۸، چاپ افست بیروت.
(۲۱) حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
(۲۲) شرافت، ش ۶۴، محرم ۱۳۲۰.
(۲۳) شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲.
(۲۴) محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش.
(۲۵) محمد بن حسین شیخ‌بهائی، الوجیزة فی الدرایة، چاپ ماجد باوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳ و ۴ (رجب ـ ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
(۲۶) حسن صدر، تکلمة امل الآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۶.
(۲۷) فخرالدین‌ بن محمد طریحی، مجمع‌البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۸) محمد غروی، الحوزةالعلمیة فی‌النجف‌الاشرف، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۲۹) عباس قمی، کتاب‌الکنی و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم.
(۳۰) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
(۳۱) کلینی، اصول کافی.
(۳۲) جلال متینی، «بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما و در مذهب شیعه»، ایران‌نامه، سال ۱، ش ۴ (تابستان ۱۳۶۲).
(۳۳) مجلسی، بحارالانوار.
(۳۴) مرتضی مطهری، ده گفتار، تهران ۱۳۶۹ش.
(۳۵) مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
(۳۶) محمد بن احمد منهاجی أسیوطی، جواهر العقود و معین‌القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۳۷) مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، اصفهان ۱۳۶۸ش.
(۳۸) حسن نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، تهران ۱۳۵۵ش.
(۳۹) حسین‌ بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.

۹ - پانویس


 
۱. اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح:تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل «حجج»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.    
۲. ابن‌منظور، لسان العرب، ذیل «حجج».    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۵۰.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۱۶۵.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۴۹.    
۶. المفردات فی غریب‌القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.    
۷. فخرالدین‌ بن محمد طریحی، مجمع‌البحرین، ذیل «حجج»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.    
۸. اصول کافی، ج۱، ص۱۶.    
۹. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۸۱۶۹.    
۱۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۷، ص۴۱.    
۱۱. مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، اصفهان ۱۳۶۸ش.
۱۲. محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۵۲۲، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
۱۳. ابن‌حجر عسقلانی، کتاب نزهةالالباب فی الالقاب، ج۱، ص۹۶، چاپ محمد زینهم محمد عزب، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۱۴. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۷، ص۲۰۶.
۱۵. مصطفی عبدالکریم خطیب، معجم المصطلحات و الألقاب التاریخیة، ج۱، ص۱۳۹، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۱۶. محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۲، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
۱۷. ابن‌حجر عسقلانی، کتاب نزهةالالباب فی الالقاب، ج۱، ص۹۶، چاپ محمد زینهم محمد عزب، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۱۸. ابن‌ابی‌اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج۱، ص۴۶۴، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵).
۱۹. ابن‌ابی‌اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ج۱، ص۷۴۰، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵).
۲۰. محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۵۸۸، چاپ شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
۲۱. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۲، ص۳۷۴، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.    
۲۲. ابن‌رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابلة، ج۱، ص۳۱۹، در ابن‌ابی‌یعلی، طبقات الحنابلة، ج۳، بیروت ۱۳۷۲/۱۹۵۲.
۲۳. محمد بن احمد منهاجی أسیوطی، جواهر العقود و معین‌القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، ج۱، ص۳۸۹، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
۲۴. محمد بن احمد منهاجی أسیوطی، جواهر العقود و معین‌القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، ج۲، ص۴۷۵، چاپ مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
۲۵. محمد بن حسین شیخ‌بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۳۶، چاپ ماجد باوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳ و ۴ (رجب ـ ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
۲۶. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۴۵.    
۲۷. حسن‌ بن ابی‌طالب آبی، کشف‌الرّموز فی شرح المختصر النافع، ج۱، ص۳۸، چاپ علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۰.
۲۸. خوانساری، ج۶، ص۲۶۳.
۲۹. عباس قمی، کتاب‌الکنی و الالقاب، ج۲، ص۱۵۵ـ ۱۵۶، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم.
۳۰. عباس اقبال آشتیانی، مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، ج۱، ص۴۳۰، بخش ۴، گردآوری و تدوین از محمد دبیرسیاقی: «حجةالاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی (۱۱۸۰ تا ۱۲۶۰)»، تهران ۱۳۸۲ش.
۳۱. مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، ج۱، ص۵۵، اصفهان ۱۳۶۸ش.
۳۲. محمد بن حسین شیخ‌بهائی، الوجیزة فی الدرایة، چاپ ماجد باوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳ و ۴ (رجب ـ ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
۳۳. رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، ج۱، ص۷۸ـ۱۱۳، قم ۱۳۷۰ش.
۳۴. علی‌نقی ذبیح‌زاده، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، ج۲، ص۱۶۸ـ۱۷۳، قم ۱۳۸۴ش.
۳۵. حسین‌ بن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۲، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
۳۶. تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
۳۷. محمدحسن‌ بن علی اعتمادالسلطنه، مباحث فرهنگی عصر ناصری: برگرفته از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ج۱، ص۲۶، به‌کوشش ایرج افشار، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۸. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۸، ص۲۴۰.
۳۹. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۹، قسم ۴، ص۱۲۴۱.
۴۰. آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۲، ص۱۷۵.
۴۱. مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۳، ص۲۸۹ـ ۲۹۰، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۱ ش.
۴۲. مهدی بامداد، شرح‌حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۶، ص۲۱، تهران ۱۳۴۷ـ ۱۳۵۱ ش.
۴۳. مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، ج۱، ص۵۶ـ ۵۷، اصفهان ۱۳۶۸ش.
۴۴. حسن نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، ج۱، ص۴۰، تهران ۱۳۵۵ش.
۴۵. امین، ج۲، ص۲۰۵.
۴۶. حسن صدر، تکلمة امل الآمل، ج۱، ص۱۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۶.
۴۷. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۴۲۲، تهران ۱۳۶۳ش.
۴۸. احمد کسروی، ج۱، ص۲۱۲ـ۲۱۳، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
۴۹. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۲۹۷ـ ۲۹۸، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۰. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۶۱، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۱. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۶۳، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۲. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۳۷۲، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۳. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۴۱۶ـ۴۱۷، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۴. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۴۲۲، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۵. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۵۲۴، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۶. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۵۲۸، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۷. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۶۱۴، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۸. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج۱، ص۶۱۷، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۹. حسن نراقی، کاشان در جنبش مشروطه ایران، ج۱، ص۵۸، تهران ۱۳۵۵ش.
۶۰. مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۱۵، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
۶۱. مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۲۰، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
۶۲. مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۰، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
۶۳. مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۳، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
۶۴. مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۹، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
۶۵. شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲.
۶۶. شرافت، ش ۶۴، محرم ۱۳۲۰.
۶۷. شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲.
۶۸. مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ج۱، ص۲۳۱ـ۲۳۴، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش.
۶۹. محمد غروی، الحوزةالعلمیة فی‌النجف‌الاشرف، ج۱، ص۲۳۹ـ۲۴۰، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
۷۰. جلال متینی، «بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما و در مذهب شیعه»، ج۱، ص۵۹۷، ایران‌نامه، سال ۱، ش ۴ (تابستان ۱۳۶۲).
۷۱. محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۳، تهران ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش.
۷۲. مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۲۱، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، تحقیق و تدوین محمدحسن رجبی و فاطمه رؤیا پورامید، تهران: نشر نی، ۱۳۸۴ش
۷۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۹۰.    
۷۴. محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۳، تهران ۱۳۵۲ـ ۱۳۵۴ش.
۷۵. مصلح‌الدین مهدوی، بیان المفاخر در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیدمحمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، ج۱، ص۶۰، اصفهان ۱۳۶۸ش.
۷۶. مرتضی مطهری، ده گفتار، ج۱، ص۳۰۰، تهران ۱۳۶۹ش.
۷۷. ناصر باقری بیدهندی، «جلوه‌هایی از زندگی حضرت آیةاللّه العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی قدس‌سره»، ج۱، ص۱۱۳، پیام حوزه، سال ۵، ش ۱ (بهار ۱۳۷۷).


۱۰ - منبع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حجت‌الإسلام»، شماره۵۸۳۶.    








آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.